مدیریت کسب و کار چیست?
مدیریت کسب و کار یعنی سازماندهی فعالیتها و تأمین منابع مورد نیاز برای دستیابی به اهداف سازمان.
معنی اصطلاح Business Administration چیست؟
دربارهٔ تاریخچه اصطلاح مدیریت کسب و کار باید بگوییم که عبارت مدیریت کسب و کار (به انگلیسی Business Administration) به شکلی که ما میفهمیم و بهکار میبریم، طی یک قرن اخیر بسیار رواج یافته است. پیش از آن Administration را بیشتر به معنای «کار اداری» به کار میبردند و مهمترین مصداق Management را هم مدیریت واحدهای تولیدی صنعتی میشناختند.
در اوایل قرن بیستم Business Administration به تدریج همان معنایی را پیدا کرد که ما امروز میشناسیم؛ یعنی «ادارهٔ یک کسب و کار».
کسانی که سرپرستی واحدهای کسب و کار را بر عهده داشتند، در پی آموزش دانشگاهی بودند تا دانش و مهارتهای وابسته به این حوزه را یاد بگیرند. دانشگاهها هم از این فرصت بهره بردند و رشته های مدیریت کسب و کار را در هر دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد تأسیس کردند.
اصطلاح Master of Business Administration یا MBA از همینجا به وجود آمده است. در ابتدا بخش زیادی از درس های رشته مدیریت کسب و کار به مباحث مالی، حسابداری و بازرگانی اختصاص داشت. اما بعداً حوزههای دیگر هم به آن افزوده شدند و هر آنچه به مدیریت کارآمد ربط داشت در آنها گنجانده شد.
مقاله پیشنهادی ما به شما همراهان گرامی: مطالعه مقاله مدیریت بازاریابی رمز موفقیت کسب و کار های مدرن
انواع مدیریت کسب و کار
آنچه که به عنوان مدیریت کسب و کار شناخته میشود، یک شغل یا فعالیت واحد نیست و حوزه وسیعی را دربرمیگیرد که شامل انوع و دستههای مختلف است. درک درست انواع مدیریت، بهخصوص در حین آموزش مدیریت کسب و کار از اهمیت بالایی برخوردار است. انواع مختلف مدیریت کسب کار عبارت است از:
مدیریت مالی
مدیران مالی مسئول نظارت و کنترل منابع مالی یک کسب و کار هستند. مسئولیتهای این مدیران شامل برنامهریزی، هدایت و هماهنگی کلیه فرآیندهای مرتبط با مدیریت سرمایههای مالی یک شرکت است. این نوع مدیریت کسب و کار یکی از پرمسئولیتترین و شاید سختترین انواع مدیریت است.
مدیریت منابع انسانی
در بخش مدیریت منابع انسانی، مدیران مسئول تمام فعالیتهای مرتبط با استخدام، آموزش و حفظ سرمایه انسانی در یک کسب و کار هستند. این بخش از مدیریت نیز مسئولیت سنگینی دارد، زیرا انتخاب کارکنانی را که وظایف مختلف شرکت را انجام میدهند، برعهده دارد.
مدیریت عملیاتی
مدیریت عملیاتی اغلب در کسب و کارهای مختلف با عنوان مدیریت تولید نیز شناخته میشود. این نوع از مدیریت کسب و کار روی تمام فرآیندهایی که به دستیابی به بالاترین کارآیی ممکن در سازمان مربوط میشود، تمرکز دارد. علاوهبراین، مدیران عملیاتی مسئول تبدیل منابع خام، به کالا یا خدمات قابل عرضه هستند.
مدیر فناوری اطلاعات
مدیران فناوری اطلاعات بخشهای مرتبط با فناوری یک کسب و کار را اداره میکنند. مسئولیت اصلی یک مدیر عملیاتی، ایجاد و اجرای یک زیرساخت فناوری است که با اهداف شرکت هماهنگ باشد.
مدیریت فروش و بازاریابی
اگرچه بخشهای فروش و بازاریابی ممکن است در برخی کسب و کارها مجزا باشند، اما اغلب در یک دسته معرفی میشوند. این ادغام دو نوع مدیریت میتواند در روند آموزش مدیریت کسب و کار نیز وجود داشته باشد. بخش بازاریابی، مسئول تبلیغ و معرفی خدمات یا کالاهای یک کسب و کار است در حالی که در بخش فروش، تمرکز اصلی روی فروش و عرضه آنها است.
مدیریت استراتژیک
مدیران استراتژیک روی تصویر آینده و روند رشد یک شرکت تمرکز دارند. یعنی در بخش مدیریت استراتژیک کسب و کار، جایگاه یک شرکت و چگونگی رسیدن به آن برنامهریزی میشود. این روند شامل تدوین اهداف شرکت است.
ویژگی های یک کسب و کار موفق
کسب و کار باید ارزش آفرین باشد.
به زبان ساده، یعنی اینکه ارزش خروجی کسب و کار (محصول، خدمات و هر آنچه به جامعه عرضه میکند) از ارزش ورودی (مواد اولیه، منابع انسانی، انرژی، پول و هر چیز دیگری که صرف کسب و کار میشود) بیشتر باشد. وقتی ارزش خروجی از ارزش ورودی بیشتر شد، میگوییم کسب و کار ارزش آفرین است. این وظیفهٔ مدیر است که با استراتژیها، تصمیمها و اقدامهای خود، کسب و کار را ارزش آفرین کند.
کسب و کار باید استراتژی داشته باشد.
ارزش آفرین بودن به خودی خود چندان سخت نیست. هر کسب و کاری ممکن است در مقاطع کوتاهی ارزش آفرین باشد. اما مدیریت کسب و کار معنای مهمتر و بزرگتری دارد. مدیریت درست به این معناست که کسب و کار باید بتواند در بلندمدت ارزش اقتصادی خلق کرده و ارزش آفرینی خود را حفظ کند (یعنی همانطور که امروز فعال است و سودآوری اقتصادی دارد، بدانیم چند سال بعد هم فعال میماند و سودآوری اقتصادی خواهد داشت).
علم استراتژی با این نوع مسئلهها سر و کار دارد: این که کسب و کار پایدار باشد. مدیریت منابع به بهترین شکل انجام شود و کسب و کار بتواند در بلندمدت معنا و ماموریت خود را حفظ کند.
کارکنان سازمان همراه و هماهنگ شوند
مدیریت کسب و کار فعالیتی نیست که یک نفر از عهده آن برآید. مدیر باید کارکنان سازمان را با یکدیگر هماهنگ کرده و همه توان و ظرفیت آنها را در راستای اهداف بلندمدت سازمان بسیج کند.
اصول مدیریت کسب و کار
– 1برنامهریزی
هر سازمانی در سطوح مختلف به برنامهریزی نیاز دارد. برنامهریزی استراتژیک و کلان جزو اصول این امر است. مدیران ارشد برای بودجهها، فرایندهای کلی و استراتژیهای هدایت سازمان برنامهریزی میکنند.
2- جذب و مدیریت منابع انسانی
منابع انسانی از مهمترین سرمایههای سازمان هستند و مدیریت و جذب آنها جزو کلیدیترین اصول این امر محسوب میشود. برای مدیریت منابع انسانی باید فضای کاری مناسبی برای فعالیت کارکنان ایجاد کنید تا رضایت شغلی آنها را افزایش بدهید. همچنین باید فرهنگ سازمانی درستی بسازید تا کارکنان در محیطی سالم فعالیت داشته باشند و روی افزایش بازدهی و دستیابی به اهداف فردی و گروهیشان تمرکز کنند.
3- سازماندهی فعالیتها و فرایندها
با توجه به اطلاعاتی که در قسمتهای قبل ارائه دادیم، احتمالا تاحدودی میدانید که سازماندهی در مدیریت کسب و کار چیست. هر کسب و کاری برای انجام یک سری فعالیت تأسیس میشود که این فعالیتها، ارزش افزوده و سود ایجاد میکنند و سازمان را به اهدافش میرسانند. این فعالیتها باید به صورت منظم و برنامهریزی شده انجام شوند تا هم مدیریت آنها سادهتر باشد و هم بتوان نتایج را اندازهگیری کرد.
مدیران کسب و کار علاوه بر سیستمسازی برای فرایندها و فعالیتهای داخلی سازمان، باید برای زنجیره تأمین و برآوردن تقاضای بازار هم برنامهریزی داشته باشند. وقتی منابع مورد نیاز تأمین نشده باشد، حتی بهترین سیستمها هم درست کار نمیکنند. از طرف دیگر، وقتی خروجی سیستم نیاز بازار نباشد، سود مورد انتظار به دست نمیآید.
4- نظارت
یکی از مهمترین اصول مدیریت کسب و کار، نظارت است. مدیران ارشد کسب و کار، معمولا کاری را به صورت مستقیم انجام نمیدهند، اما باید روی فعالیتها نظارت میکنند. در سازمانهای کوچکتر مدیر اصلی میتواند وظایف مربوط به نظارت را انجام بدهد، اما در مجموعههای بزرگ، سطوح مختلف مدیریت تعریف میشوند تا هرکدام از آنها بخشی از مسئولیتهای نظارتی را انجام بدهند.
5- تأمین منابع و مدیریت مالی
کسی که فقط سرمایه داشته باشد و دانش مدیریت نداند، نمیتواند یک کسب و کار را مدیریت کند و به موفقیت برساند. از طرف دیگر، کسی که سرمایه کافی نداشته باشد هم نمیتواند آنچه برای دستیابی به موفقیت نیاز است را تأمین کند. زیرا اجرای تمام برنامهها، استراتژیها، تأمین منابع و جذب نیروی انسانی هزینه دارد. وقتی کسب و کار راه افتاده باشد، درآمد آن، این هزینهها را تأمین میکند. اما در گامهای اولیه، به مقداری سرمایه برای تأمین هزینهها نیاز است.
6- مدیریت ارتباطات
ارتباطات یکی از مهمترین سرمایههای مدیران هستند. مدیری که ارتباطات خوبی داشته باشد، میتواند بسیاری از کارهایش را به کمک همین روابط پیش ببرد. البته هر ارتباطی برای مدیریت کاربردی نیست؛ مدیران حرفهای میتوانند روابطی دو سر برد بسازند و برای ارتباطاتشان حد و مرز تعیین کنند.
وظایف و ویژگی های مهم مدیران
- خلاقیت و مهارت تفکر خلاق
- دقت و توجه به جزئیات
- آیندهنگری
- مذاکره و فن بیان
- همدلی و صمیمیت
- ارتباطسازی
- نظم، برنامهریزی و سازماندهی
- مهارت تصمیمگیری
- مدیریت بحران و مدیریت استرسهای شخصی
- مهارت اولویتبندی کارها و مدیریت زمان
چالشهای مدیریت کسب و کار چیست؟</h5>
وقتی میخواهید یک ماشین خاموش را با با هُل دادن روشن کنید، سختترین بخش این کار، زمانی است که ماشین هنوز حرکت نکرده و باید آنقدر فشار وارد کنید تا به راه بیفتد. این مسئله در راهاندازی کسب و کار هم وجود دارد، در گامهای ابتدایی و اولین مراحل توسعه ، سختترین چالشها را تجربه میکنید. از طرف دیگر،</p>
این
امر و کار در ایران هم چالشهای بیشتری به همراه دارد؛ زیرا عوامل غیرمنتظره بسیاری رخ میدهد و ممکن است برای کسب و کارهای نوپا مشکل ایجاد کند.
کتاب ه</h5></h5><p>ای
<h5>برتر مدیریت کسب و کار</p><ul>
- از خوب به عالی؛ جیمز سی. کالینز
- گاو بنفش؛ ست گادین
- مدیر یک دقیقهای؛ کن بلانچارد، اسپنسر جانسون
- مدیر افسانهای؛ مایکل گربر
- و…
کلام آخر
یکی از جذابیتهای علم مدیریت این است که افراد مختلف دیدگاههای متفاوتی درباره آن دارند و تعریفهای گوناگونی برای آن ارائه میدهند که وقتی فکر میکنید، متوجه میشوید همه این تعاریف منطقی به نظر میرسند.</p>
<p>در ا<p>ین مقاله به صورت کلی بررسی کردیم مدیریت کسب و کار چیست و کمی درباره این شغل جذاب اما پر چالش صحبت کردیم.
برای ارسال نظر لطفا ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید. صفحه ورود و ثبت نام