توانمند سازی کارکنان: استراتژیهایی برای ساخت یک تیم قدرتمند
در دنیای کسب و کار امروز، توانمند سازی کارکنان به عنوان یکی از مهمترین عوامل موفقیت سازمانها شناخته میشود. توانمند سازی کارکنان نه تنها به افزایش بهرهوری و کارایی کمک میکند، بلکه باعث افزایش رضایت شغلی و انگیزه کارکنان نیز میشود. این مقاله به بررسی مفاهیم و اصول مدیریت توانمندسازی کارکنان میپردازد و راهکارهایی برای اجرای موثر این رویکرد در سازمانها ارائه میدهد. با ما همراه باشید تا به اهمیت و مزایای توانمند سازی کارکنان پی ببریم و روشهای عملی برای پیادهسازی آن را بشناسیم.
تعریف توانمند سازی
توانمند سازی، فرآیندی است که در آن افراد به طور فعال در تصمیم گیری های مربوط به کار خود شرکت می کنند و احساس می کنند که کنترل بیشتری بر کار خود دارند. این می تواند شامل دسترسی به منابع، اطلاعات، آموزش و پشتیبانی لازم برای انجام کار به طور موثر باشد.
مقاله پیشنهادی ما به شما همراهان گرامی: مطالعه مقاله حفظ حریم خصوص کارکنان
فواید توانمندسازی کارکنان
توانمندسازی کارکنان می تواند منجر به افزایش رضایت شغلی، اثربخشی و تعهد سازمانی شود. همچنین می تواند به کاهش استرس و افزایش خلاقیت کمک کند.
- بالا رفتن روحیه مسئولیتپذیری افراد در مجموعه به دلیل اتخاذ تصمیمهای مهم اداری و عملیاتی
- افزایش وفاداری کارکنان به سازمان به دلیل احساس موثر بودن در نظام مجموعه
- رضایت شغلی کارکنان و درنتیجه، ماندگاری افراد
- ارتقای سطح عملکرد کارکنان بهواسطه افزایش دانش و توانایی آنها
- افزایش بهرهوری مجموعه و کاهش هدررفت زمان و انرژی
- خلق محیطی مناسب جهت استفاده از ظرفیت بالقوه کارکنان
- بهبود کیفیت کار با استفاده از مشارکت کارکنان در امور مختلف
- شکوفایی استعداد و نوآوری کارکنان
- هدایت درست کارکنان در راستای تحقق تمامی اهداف مجموعه
- ایجاد انگیزه و تعهد در کارکنان جهت رشد مجموعه
- افزایش مشارکت میان پرسنل
- برقراری عدالت و اعطای پاداش بر اساس عملکرد هر فرد در مجموعه
چگونگی توانمندسازی کارکنان
برای توانمندسازی کارکنان، مدیران باید به آنها اعتماد کنند، به آنها اجازه دهند که در تصمیم گیری های مربوط به کار خود شرکت کنند و به آنها منابع و اطلاعات لازم برای انجام کار خود را فراهم کنند.
انواع توانمند سازی
توانمند سازی افراد در سازمان باعث می شود تا کارکنان و مدیران بدون از دست دادن زمان و فرصت وظایف خود را انجام دهند و به اهداف مشخص شده برسند. توانمند سازی در سازمان در سطوح مختلفی صورت می گیرد و بر این اساس میتوان به دو نوع اصلی تقسیم کرد:
- فردی: توانمند سازی به بیان ساده یعنی قدرتمند شدن. افراد نقاط ضعف و قوت خود را می شناسند، با افزایش اعتماد به نفس و مهارت، تصمیمات مرتبط با حیات کاری خود را بدون حضور مستقیم سرپرست خود خواهند گرفت و در قبال آن پاسخگو خواهند بود. کارکنان با کسب مهارت به توانایی های خود می افزایند، قدرت تحلیل و تخصصشان رشد می یابد و قادر خواهند بود برای چالشهای خود راه حل مناسب پیدا کنند. همچنین فرد می تواند در موقیعت و شرایط جدید خود را هماهنگ کند و در مقابل تصمیمات و عملکردش پاسخگو باشد. با توانمند سازی فردی، در واقع به کارکنان آزادی عمل داده میشود و سازمان را از آن خود می دانند و برای موفقیت آن تلاش خواهند کرد.
- سازمانی: این سطح مرتبط با مدیران است. مدیران با کسب توانایی ها می توانند برنامه های کلی و اساسی سازمان را تدوین کنند. مدیران تصمیم خواهند گرفت که امور چطور و توسط چه کسی انجام شود.مدیریان وظایت مدیریتی خود را بهتر خواهند دانست و هدایت کارکنان را برعهده خواهند داشت. بدین ترتیب سازمان در عرصهای بین الملی موفقت تر عمل خواهند کرد.
چالشهای موجود در مسیر توانمند سازی كاركنان
مهمترین چالش ها را از دو بعد مدیریتی و پیامدی می توان مورد بررسی قرار داد:
چالشهای مدیریتی:
- عدم باور پذیری: بعضی از مدیران این باور را دارند که توانمندی ذاتی است و نه اکتسابی به همین دلیل با موضوع توانمند سازی کارکنان مخالف هستند و در این راه مانع ایجاد می کنند. این مدیران معتقدند که کارکنان، نه تنها نمیتوانند وظایف خود را به درستی انجام دهند، بلکه نمیتوانند وظایف و نقش های جدید را برعهده بگیرند.
- تهدید امنیت مدیریتی: مدیرانی هستند که فکر می کنند که توانمند شدن کارکنان، قدرت آنان را تضعیف می کند و کنترل امور از دستشان بیرون خواهد کرد. برای همین مهارتهای خود را به کسی منتقل نمی کنند.
- عدم اعتبارات: متاسفانه برخی از مدیران تخصیص بودجه در جهت توانمند سازی را، هزینه ای اضافی می دانند. مطمیناً این مدیران از نتایج حاصل از توانمندسازی کارکنان بی اطلاع هستند و نمی دانند با توانمند سازی بسیاری از هزینه ها با افزایش مهارت کارکنان کاهش خواهد یافت.
چالشهای پیامدی:
- تغییر سبك مدیریتی: در راستای برنامه های توانمند سازی، سبکهای مدیریتی تغییر بنیادی خواهد داشت و به سبکهای رهبری تغییر میکند. این تغییرات همیشه با مقاوت های شدید تمامی سطوح روبرو خواهد شد. به این علت که شیوه های انجام امور زیر سوال می رود، تمامی فعالیت های تیمی انجام می شود، آزادی عمل به کارکنان داده میشود و اطلاعات و تجربیات تبادل می شود. پذیرش این تغییرات اساسی در سازمان نیازمند اقدامات اولیه برای آماده کردن ذهن هاست.
- تغییر عملكرد كاركنان: برنامه های توانمندسازی باعث می شود که کارکنان آزادی عمل و آزادی بیان داشته باشند. کارکنان به دنبال راه حل باشند و منافع جمع و سازمان را در الویت قرار دهند. اما با وجود ساختار متمرکز در اکثر سازمانها این موارد باعث مشکلات زیادی خواهد شد به خصوص در حوزه روابط کاری چالش هایی به وجور خواهد داشت.
- تغییر ساختار سازمانی: در فرایند توانمند سازی، سازمان با هر ساختاری که باشند به ساختار دایره ای تغییر خواهند کرد. این تغییر ساختار باعث می شود تا کارکنان، با کسب مهارت تصمیمات مربوط به فعالیت خود را بدون حضور مستقیم سرپرست خود بگیرند. همچنین مسئولیت تصمیم ها را برعهده بگیرند و روحیه مشارکت تیمی نیز افزایش می یابد. اما در ساختار های هرمی قبل باید حتما تایید و امضای مدیر برای انجام فعالیت گرفته می شد. این آزادی عمل باعث ایجاد چالش هایی خواهد شد.
تفویض اختیار و اعتبار به کارکنان
بسیاری از سازمان ها در این زمینه دچار ضعف های جدی هستند. عدم درک درست از علت تفویض اختیار در مدیریت، اصلی ترین چالش سازمان ها شمرده می شود. علت اصلی تفویض اختیار، انداختن کارهای سخت بر دوش کارکنان نیست. فلسفه تفویض اختیار به کارکنان افزایش توانمندی آنان است.
بسیاری سازمان ها صرفاً اختیار کارهای سنگین و طاقت فرسا را قابل تفویض می دانند. اما تفویض اختیار در کنار تفویض اعتبار معنا می یابد. سازمانی که نه تنها در کارهای دشوار، بلکه در کارهای راحت تر و لذت بخش سازمانی هم به کارکنان خود اختیار و اعتبار می بخشد، با احتمال بالاتری در بهره بری از منابع انسانی توانمند موفق خواهد بود.
تفویض اختیار و اعتبار درست و اصولی، می تواند به رشد و ارتقای سطح مهارتی نیروها ختم شود. انجام درست این اصل به کاهش سطح مشغله فکری و عملی مدیریت ختم می شود. به بیان دیگر در نهایت نه تنها سطح ذخیره دانایی کارکنان سازمان افزایش می یابد، بلکه مدیریت نیز می تواند به تمرکز به سایر امور سازمانی پرداخته و راه کارهای خلاقانه و بهینه تری برای رفع سایر مسائل پیش روی سازمان پیدا کند.
الگوهای توانمندسازی کارکنان چیست؟
الگوی باون و لاولر
در این الگو، دسترسی به اطلاعات میتواند نقش مؤثری در تصمیمات و در نتیجه، توانمندسازی کارکنان داشته باشد؛ این توانمندسازی را در چهار بعد کسب اطلاعات در خصوص عملکرد سازمان، اعطای پاداش بر اساس عملکرد افراد در سازمان، میزان قدرت افراد در اخذ تصمیمات همسو با اهداف سازمان و قدرت در تصمیمگیریهای مؤثر بر عملکرد سازمان میتوان پیش برد.
الگوی توماس و ولتهوس
همانگونه که کمی پیشتر نیز متوجه شدید این الگو، توانمندسازی را در چهار بعد احساس معنیدار بودن، شایستگی، موثر بودن و حق انتخاب، محقق میکند. در واقع این الگو در بسیاری از مطالعات بهعنوان الگوی مرجع نیز مورداستفاده قرار میگیرد.
الگوی آلفرد باندورا
در این الگو، توانمندسازی کارکنان در چهار بعد حمایت از کارکنان در شرایط دشوار کاری، ترغیب و تشویق افراد در جهت تحقق اهداف سازمان، شناسایی افراد موفق مجموعه و معرفی آنها بهعنوان یک مرجع درون سازمان و اعطای اختیار به کارکنان جهت تسلط بر برخی امور سازمان، امکانپذیر است.
نتیجه گیری
توانمندسازی کارکنان، استراتژی مدیریتی قدرتمندی است که می تواند به افزایش رضایت شغلی، اثربخشی و تعهد سازمانی کمک کند. با توانمندسازی کارکنان، می توانیم یک محیط کاری مثبت و موثر ایجاد کنیم که به همه اعضای سازمان کمک می کند تا به طور موثر تری کار کنند و به اهداف سازمانی برسند.
برای ارسال نظر لطفا ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید. صفحه ورود و ثبت نام